عید فطر
تعیین روز عید فطر
از آنجایی که شرط اعلام ماه شوال با رویت هلال ماه به وقوع میپیوندد. همواره در کشورهای مسلمان، بر حسب موقعیت مکانی آن کشور، رویت هلال ماه اول ماه شوال و روز عید فطر متغیر است به صورتی که ممکن است به طور مثال در عربستان سعودی روز دوشنبه روز عید اعلام شود اما در ایران روز سه شنبه روز عید فطر اعلام شود.
در فقه شیعه
در فقه شیعه ماه نو و تعیین عید فطر از جهت مصداقی جنبه تقلیدی صرف ندارد. از طریق رویت توسط خود شخص یا دو نفر عادل یا بدلیل شیاع یا سی روزه شدن ماه رمضان ثابت می شود. بیشتر مراجع حکم حاکم شرع را نیز در این زمینه ملاک می دانند مگر اینکه فرد مطمئن باشد که حاکم شرع اشتباه کرده است. بیشتر مراجع اثبات ماه نو برای شهرهای هم افق نیز سرایت می دهند. بعضی مراجع رویت هلال را تنها از طریق چشم غیرمسلح ملاک می دانند نه با دوربین و تلسکوپ و بعضی دیگر خیر.
بعضی از مراجع تقلید و علمای شیعه معتقدند تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع است و پیروی از آن [۳][پیوند مرده] بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند(رؤیت ماه جدید برای آنها ثابت نشده) لازم است. هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعاً نمیتوان او را از عمل به علم خود بازداشت.[۴]
در ایران
گفتنی است در ایران بطور عمده تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع (علی خامنهای) است و پیروی از آن طبق نظر بعضی مراجع تقلید[۲][پیوند مرده] و علمای شیعه، بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند لازم است. ولی برخی از مراجع تقلید خود به اعلام روز فطر اقدام میکنند شایان ذکر است که به علت در اختیار نداشتن رسانه معتبر و فراگیر اکثر مردم به نظر خامنه ای توجه می کنند در صورتی که رسانه معتبری برای هر مرجعی وجود داشته باشد بیشتر مردم به نظر مرجع تقلید خود اقتدا می کنند به همین دلیل اکثر مراجع تقلید اقدام به راه اندازی سامانه اس ام اس و ایمیل کردهاند که اخبار لازم و فوری را به اطلاع مقلدان خود برسانند که البته این مورد هم با مشکلاتی روبرو میشود در سال ۱۳۸۴ مراجع تقلید محمد تقی بهجت و فاضل لنکرانی و یوسف صانعی روز عید فطر را متفاوت با نظر رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، که علت تفاوت اعلام روز عید فطر علما با هم روز قدس بود که جمعه آخر ماه رمضان میباشد سید علی خامنه ای مشخص کرد.[۳][پیوند مرده] هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعاً نمیتوان او را از عمل به علم خود بازداشت.[۴]
در فقه سنی
در کشور عربستان سعودی به عنوان مهمترین کشور سنی مذهب، این وظیفه را شورای عالی قضایی عربستان سعودی که مهمترین مرجع اسلامی و تصمیم گیری است بر عهده دارد. معمولاً سایر کشورهای عربی و اسلامی منطقه نیز با پیروی از روز خاصی که توسط شورای عالی قضایی عربستان سعودی تعیین شده، آن روز را به عنوان روز عید فطر اعلام میکنند. در تمامی کشورهای اسلامی گذشته از نوع حکومت مشخص کردن عید فطر بر مبنای شروع ماه شوال و از همه مهمتر رویت هلال شوال معین میشود.[۵]
آداب و سنن عید فطر
تکبیر
از سنتهای مسلمانان در روز عید فطر، تکبیر است. تکبیر در روز عید فطر، برگرفته از آیهای از قرآن است [۶] و پیش از نماز عید فطر و شروع خطبه، در خانهها و کوچه و بازار خوانده میشود.
-
الله أکبر الله أکبر الله أکبر لا إله إلا الله الله أکبر الله أکبر ولله الحمد الله أکبر کبیراً والحمد لله کثیراً
- الله بزرگ تر است، الله بزرگ تر است، الله بزرگ تر است.
- خداوندی نیست مگر الله
- الله بزرگ تر است. الله بزرگ تر است.
- و ستایش همه از آن الله است.
- الله به راستی بزرگتر است.
- و ستایش بسیار از آن الله است
غسل
در متون اسلامی، توصیه شده است که مسلمانان در روز عید فطر و عید قربان، تن خود را در آب بشویند و غسل کنند. غسل عید، از سنتهای مسلمانان در روز عید است و در آن فرقی بین مردان، زنان و کودکان نیست. برخلاف غسل جمعه، غسل عید میتواند قبل از اذان صبح انجام گیرد. علاوه بر غسل، عطر زدن و مسواک کردن نیز از سنتهای روز عید فطر است.
عید فطر در کشورها و فرهنگها
در مالزی
در مالزی، عید فطر بیشتر به نامهای هری رایا و یا عیدالفطری خوانده میشود. هری رایا در لغت به معنی « روز جشن» است؛ و برای اشاره به عیدهای اسلامی چون عید فطر و عید قربان به کار میرود.
معمولاً در شب پیش از عید فطر، خانوادههای مالایی، به ویژه زنان خانه دار به تهیه غذاها و شیرینیهای سنتی مخصوص این عید میپردازند. از مهمترین این غذاها، رندانگ است که از گوشت گاو و مرغ پخته شده در شیرنارگیل درست میشود. دیگر غذای سنتی مخصوص عید فطر، کتوفات است که از برنج پیچیده شده در برگ خرما تهیه میشود.
در فرهنگ مالزی، شب بیست و هفتم ماه رمضان توجوه لیکور خوانده میشود که به معنی عدد بیست و هفت است. در طی این شب ها، مردم مالزی با روشن کردن شمعها و چراغهای نفتی(که پلیته نامیده میشود) در جلوی خانهها و آذین بندی و چراغانی کردن خیابانها به استقبال عید فطر میروند. این سنت از این باور سنتی مالاییها سرچشمه میگرفت که در شب قدر، فرشتگان و روح القدس در خانههایی که در آن نور وجود دارد، فرو میآیند؛ البته امروزه چنین باوری وجود ندارد و روشن کردن چراغهای نفتی صرفاً جنبه تزیینی دارد.
در طول عید فطر، مرسوم است که مالاییها لباسهای سنتی و محلی را می پوشند؛ لباس سنتی مردان باجوملایو و لباس سنتی زنان باجوکورونگ یا باجوکبایا خوانده میشود. همچنین در بین مردان و زنان مسلمان مالزی مرسوم است که شالهای سنتی موسوم به سونگت را در روزهای عید فطر بر شانههای خود بیندازند.
مسلمانان مالزی عموماً در روز و پس از طلوع آفتاب، در نماز عید فطر شرکت می جویند؛ پس از نماز زیارت اهل قبور مرسوم است. در زمان زیارت قبور، سوره یس از قرآن را می خوانند و برای آرامش روح مردگان دعا میکنند.
در باقی روز، مالاییها به دیدار آشنایان و خویشاوندانشان میروند؛ به بچهها در روز عید فطر مقداری پول داده میشود که دویترایا نام دارد.
در ایام عید فطر، دانشگاهها و مدارس مالزی یک هفته تعطیل است، هرچند ادارات و موسسات دولتی تنها دو روز تعطیل هستند. سابقاً تعطیلی عید فطر، دو هفته بود؛ که به دلیل بعضی مخالفتها به یک هفته کاهش داده شد.
نخست وزیر مالزی هم در روز اول عید فطر معمولاً بارعام میگیرد و مردم میتوانند برای عرض تبریک به خانه او بروند؛ این مراسم در شهر پوتراجایا برگزار میشود.
آتشبازی در شبهای عید فطر مرسوم است؛ البته برای آتش بازی محدودیتهای قانونی وجود دارد، اما مواد آتش بازی به طور غیرقانونی از بازارسیاه خریده میشود؛ با وجود ممنوعیت آتشبازی، این مراسم به ویژه در بین بچههای مالایی از محبوبیت برخوردار است. آتشبازی از روزهای آخر ماه رمضان شروع شده و تا یک هفته پس از پایان ماه رمضان نیز ادامه دارد.
عید فطر در مالزی، تنها یک عید مذهبی و دینی نیست؛ بلکه عید ملی است[نیازمند منبع]و تمام چینیهای مقیم مالزی و پیروان دیگر ادیان نیز در این جشن شرکت می جویند.[نیازمند منبع]
پانویس
پیرامون واژه
شب قدر را به معنی منزلت دانستهاند و بعضی دیگر آن را به معنی تنگی و گرفتاری دانستهاند. برخی نیز قدر را اندازهگیری و تقدیر امور معنی کردهاندوبرخی بخاط قدر دانی از خدا
در پاسخ این سؤال، که چرا این شب، شب قدر نامیده شده، سخن بسیار گفتهاند، از جمله این که:
- شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده، که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین میشود، شاهد این معنی در آیات ۳ و ۴ سوره «دخان» است که میفرماید:إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرینَ * فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکیم: «ما این کتاب مبین را در شبی پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بودهایم * در آن شب که هر امری بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین میگردد». این بیان، هماهنگ با روایات متعددی است که میگوید: در آن شب، مقدرات یک سال انسانها تعیین میگردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن لیله مبارکه، تفریق و تبیین میشود. البته، این امر هیچگونه تضادی با آزادی اراده انسان و مسأله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد، و میزان ایمان، تقوا، پاکی نیت و اعمال آنها است. یعنی: برای هر کس آن مقدر میکنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر: زمینههایش از ناحیه خود او فراهم شده، و این نه تنها منافاتی با اختیار ندارد، که تأکیدی بر آن است.
- آن شب را از این جهت شب قدر نامیدهاند که: دارای قدر و شرافت عظیمی است (نظیر آنچه در آیه ۷۴ سوره «حج» آمده است: ما قَدَرُوا اللّه حَقَّ قَدْرِهِ: «آنها قدر خداوند را نشناختند»).
- به خاطر آن است که، قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.[۶]
پیشینه
حال این سؤال مطرح میشود که آیا شب قدر در امتهای پیشین نیز بوده است؟ میتوان اینگونه پاسخ داد که: ظاهر آیات سوره «قدر»، نشان میدهد: شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) نیست، بلکه، همه سال تا پایان جهان تکرار میشود. تعبیر به فعل مضارع (تَنَزَّلُ) که دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» که نشانه دوام است نیز، گواه بر این معنی است. به علاوه، روایات بسیاری که شاید در حدّ تواتر باشد نیز، این معنی را تأیید میکند (این نسبت به آینده). ولی، آیا در امتهای پیشین نیز بوده است، یا نه؟. صریح روایات متعددی این است: این از مواهب الهی بر این امت میباشد، چنان که در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «خداوند شب قدر را به امت من بخشیده، و احدی از امتهای پیشین از این موهبت برخوردار نبودند».[۷][۸]
دیدگاه اهل سنت
اهل سنت اعتقاد دارند که طبق حدیث نبوی شب قدر در یکی از ده شب آخر ماه رمضان واقع شده است. اغلب شب بیست و هفتم را شب قدر میدانند و در آن شب به دعا و شبزندهداری میپردازند. مسلمانان سلفی اعتقاد دارند که در شب قدر در تمام روزگار همان شبی بود که قرآن در آن نازل گردید و دیگر تکرار نمیشود.[۹] برخی نیز اظهار داشتهاند که تا زمان زندگی محمد شب قدر در هر سال تکرار میشد اما پس از ارتحال محمد، شب قدر از بین رفتهاست.[۱۰] برخی نیز معتقد بودهاند که شب قدر شبیاست در تمام سال ولی در هر سال شب نامعلومیاست، در سال بعثت در ماه رمضان بوده اما در سالهای دیگر ممکن است در دیگر ماهها باشد.
دیدگاه شیعه
بر اساس حدیث شیعه که از حماد بن عثمان که وی از حسان بن علی از امام ششم شیعیان امام جعفر صادق نقل شدهاست؛ شب قدر تا قیامت باقیاست و در ماه رمضان واقع است.[۱۱] در روایات شیعه آمدهاست که شب قدر یکی از سه شب ۱۹، ۲۱ یا ۲۳ در ماه رمضان است که احتمال شب بیستوسوم بیشتر است. در اصول کافی نیز آمدهاست که تقدیر در شب نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است.[۱۲]
دیدگاه اشخاص
- علی اصغر غروی:در شب قدر قرآن خوانده میشود، شب قدر موقع نزول قرآن و در دسترس قرار دادن لوح محفوظ است. حالا این موقع چه وقت اتفاق میافتد؟ یک نفر ممکن است بیست سال، سی سال زحمت بکشد که به متن و به این قرائت دسترسی پیدا کند و به محضی که برای او این قرائت به اتمام برسد، یعنی به صحت این کتاب ایمان آورد، آن موقع شب قدر او است، حالا میخواهد سر ظهر باشد، میخواهد هر وقتی که میخواهد باشد. آن هنگام که این تاریکی شب تمام شد و تاریکی تبدیل به نور شد، ملائکه و روح در آن شب نازل میشوند، یعنی آنها هم در اختیار انسانند و هم روح انسان و هم روح عالم و هم نیروهای انسان و هم نیروهای عالم، تماماً در اختیار این انسان قرار میگیرند که او را به اینجا برسانند که این قرآن باید بر قلب او نازل بشود، وقتی که قرآن بر قلب انسان نازل شد، آن موقع شب قدر او است. انسان در هر مرحلهای از مراحل عمرش که آن خورشید تابان قرآن را در آن مطلع فجر به قلبش بتاباند که این قلب از آن تاریکی لیل بیرون بیاید و به روشنایی مطلع فجر برسد، به طوری که روح و ملائکه در اختیار او باشند، آن موقع شب قدرش است.[۱۳]
در قرآن
در قرآن درباره شب قدر چنین آمدهاست:
- به راستی که ما آن را در شب قدر فروفرستادیم. و چه تو را به شب قدر آگاه تواند کرد. شب قدر از هزار ماه برتر است. در این شب فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان از هر امر فرود میآیند. این شب تا صبحگاه «سلام» است. (سوره قدر آیات ۱ تا ۵)[۱۴]
و نیز در سوره دخان آمدهاست:
- سوگند به کتاب روشنگر. به راستی ما آن را در شبی مبارک فروفرستادیم زیرا که به حقیقت هشداردهنده بودیم. در آن شبی که هر امری با حکمت معین و ممتاز و جدا میگردد. تعیین آن امر البته از سوی ما خواهد بود، که ما رسولان را فرستنده بودیم. و این البته از رحمت و مهربانی پروردگار توست، به راستی او شنونده داناست. (سوره دخان آیات ۱ تا ۶)[۱۵]
اعمال شب قدر
غسل شب قدر
- غسل، از یک سو عبادت است، چون میبایست به ((نیت تقرب و اطاعت خداوند)) انجام شود، و از سوی دیگر نظافت و بهداشت میباشد، چون با شست وشوی بدن، هر مومنی خود را برای حضور در مجامع عمومی و ملاقات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم میگرداند.
احیا و ((شب زنده داری))
همان طور که در سیره پیامبر (ص) و حضرت فاطمه (س) مطالعه کردیم، احیا، بیدار بودن و ((شب هایقدر))را باعبادت سپری نمودن، از تکالیف دیگر در این شبها میباشد. باری، شب زنده داری با عبادت و دعا، وظیفهای برای همه شب های((قدر))است، اما امام حسن عسکری (ع) فرموده: فلا یفوتک احیإ لیله ثلاث و عشرین;(۲۳) اگر نتوانستی در شبهای دیگر احیا داشته باشی، سعی کن احیا و شب زنده داری شب بیست و سوم را از دست ندهی. نکته بسیار مهمی که درباره ((احیا)) باید مورد توجه باشد، این است که، اولا: شب را تاسفیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم; ثانیا: ((به بیداری چشم)) قناعت نکنیم، زیرا آنچه دارای اهمیت فوقالعاده است, ((بیداری دل)) و آگاهی و بصیرتی است که انسان را در محضر الهی و قرآن کریم و فرشتگان آسمانی، مودب و منظم و لایق گرداند.
قرآن بر سر گرفتن
تکلیف دیگر ((شبهای قدر)), قرآن به سرگرفتن است. مومنان روزه گرفته، در ماه خدا و خانه خدا، کتاب خدا را گشوده، به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار میدهند. آنها به محتوای قرآن میاندیشند، به آغوش آن پناه میبرند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار مینمایند، تا با معارف نورانی آن، همه زوایای زندگی خویش را نورانی و متعالی گردانند. امام صادق (ع) هم فرموده است: برای شب های((قدر)) قرآن کریم را جلوی خود قرار دهید، آن را بگشایید و بخوانید: ((اللهم انی إسئلک بکتابک المنزل، وما فیه وفیه اسمک الاکبر، وإسمائک الحسنی، وما یخاف ویرجی، إن تجعلنی من عتقائک من النار))
-=خداوند متعال قرآن را برای هدایت مردم بر دنیای انسانها نازل کرد، و در جهت هدایت آنها در این کتاب از هر راه صحیح و مشروعی استفاده نمود یعنی هم از زبان قصه استفاده نمود و هم از ضرب المثلهای قرآن:ضرب المثل و هم از وعده و وعید و هم از انذار و تبشیر و هم به معرفی الگوها پرداخت که ما در این نوشتار نگاهی گذار به الگوهای زنی که اسامی آنها در قرآن آمده خواهیم انداخت. لازم به توضیح است که در قرآن مجید در مورد اشاره به نام زنان دو حالت وجود دارد یک اشاره مستقیم است یعنی اینکه مستقیما نام زنی را برده و در مواردی نیز نام زن برده نشده بلکه از نوع بیان و سیاق کلام فهمیده میشود که اشاره به یک زن بخصوصی است. =-
اشاره مستقیم به نامها
اما در قرآن فقط نام یک زن به صورت آشکار برده شده که آن هم نام حضرت مریم میباشد که علاوه بر اینکه سوره حضرت مریم سوره نوزدهم قرآن به نام مریم، نامگذاری شده در شانزدهمین آیه همین سوره نیز به طور آشکار نام مریم برده شده که ترجمه آن چنین است:« و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود، در مکان شرقی به کناری شتافت» و البته در آیه 12 سوره تحریم نیز همین نام آمده است.
و بنابه نظر ابن مسکر، کلمه بعل در آیه 125 سوره صافات نیز نام زنی است که او را عبادت می کردند. « آیا بعل را میپرستید و بهترین آفرینندگان را میگذارید؟».
اشاره غیر مستقیم به نامها
- حوا همسر حضرت آدم
سوره نساء آیه یک :« ای مردم از پروردگارتان که شمار را از نفس واحدی آفرید و جفتش <small> (زوجها) </small> را از او آفرید <small> (از جنس او) </small> و .. تقوات پیشه کنید». که زوجها در متن عربی آیه اشاره به حضرت حوا همسر حضرت آدم میباشد.
- زن فرعون
زن فرعون در آیه یازدهم سوره تحریم که اسمش آسیه بوده در این آیه از زبان زن فرعون با زبان دعا چنین بیان میدارد:
« برای کسانی که ایمان آوردهاند خداوند همسر فرعون را مثل آورد هنگامی که گفت پروردگارا پیش خود در بهشت خانهای برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان».
بلقیس ملکه سباء
در سوره نمل آیه 22 چنین میخوانیم: « من آنجا زنی را یافتم که بر آنها سلطنت میکرد و از هر چیزی به او داده شده بود تختی بزرگ داشت».
که طبق نظر تاریخ این زن همان ملکه قوم سباء بوده بنام بلقیس که در قلمرو بسیار گستردهای در زمان حضرت سلیمان حکمرانی میکرد و پس از دعوت حضرت سلیمان، به یکتاپرستی روی آورد و خود را تسلیم حضرت سلیمان نمود و بر اساس سوره نحل آیه 24 عرضه کرد « خدایا من بخویش ستم کردم و اینک چون سلیمان تسلیم پروردگار جهانیان شدم». "
- مادر موسی
در آیه هفتم سوره قصص:
« و ما وحی کردیم به مادر موسی که او را شیرده و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و نترس و اندوه مدار که ما او را به تو برمیگردانیم."
چون فرعون با توجه به پیشگویی که منجم کرده بودند که پسری متولد می شود، که تو را از بین می برد فرعون نیز دستور داده بود تا تمام نوزادان را بکشند که آیه فوق با الهام به مادر موسی که بنابه نقلی یوکابد نام داشت فهماند که نترسد و ما پشتیبان تو و فرزند هستیم.
خواهر حضرت موسی
اشاره به خواهر حضرت موسی در آیه یازدهم سوره قصص
« و به خواهر <small>(موسی) </small> گفت از پی او برو پس او را از دور دید در حالیکه آنان متوجه نبودند».
که اشاره به وقتی است که وقتی حضرت موسی را به آب انداختند، دخترش که خواهر حضرت موسی بود گفت دنبال کن موسی را در آب و ببین که عاقبت چه میشود که در انتها در کاخ فرعون، از آب گرفته شد.
دختران حضرت شعیب
دختران حضرت شعیب در آیه بیست و سوم سوره قصص:
« و چون به مدین رسید گروهی از مردم را در آن یافت که <small> (دامهای خود را)</small> آب میدادند و پشت سرشان دو زن را یافت که <small> (گوسفندان خود را)/small> دور میکردند...».
که طبق ادامه آیات و نظر مفسرین اینها دو دختر حضرت شعیب بودند که در ادامه یکی از آنها را حضرت موسی به همسری انتخاب میکند.
مادر حرت مریم و همسر عمران
مادر حرت مریم و همسر عمران در آیه سی و پنجم سوره آل عمران:
« چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شکم دارم نذر تو کردم تا آزاد شده باشد پس از من بپذیر که تو شنوایی».
که طبق نظر برخی نامش حنه بوده است که نذر کرده بود اگر فرزندی را صاحب شد به معبد وقف کند.
- زن حضرت نوح و زن حضرت لوط
و همچنین زن حضرت نوح و حضرت لوط که این دو زن در آیه دهم سوره تحریم به عنوان الگوئی کافران معرفی شدهاند:
« خدا برای کسانی که کفر ورزیدهاند، زن نوح و زن لوط را مثل آورده، هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کاری از دست <small>(شوهرانشان)</small> آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید».
زن ابو لهب
زن ابو لهب در سوره مسد آیه چهارم:
« بزودی در آتشی پرزبانه فرود آید، وزنش در حالی که هیزم کش <small> (دوزخ) </small> است و در گردنش طنابی است از لیف خرما.
و این یکی از پیشگوییهای قرآن است به این معنی که هیچکدام از آنها تا لحظه مرگ ایمان نمیآورند و در جهنم خواهند بود و تاریخ نیز شهادت میدهد که نه ابولهب و نه زنش ابمان نیاوردند و در حالت کفر مردند.
با توجه به این که پرسش از سه بخش تشکیل شده به همان ترتیب، پاسخ آن را ضمن نکاتی بیان می کنیم:
1. با توجه به حکیم بودن خداوند که کارهای عبث و بیهوده انجام نمی دهد، اجمالاً می دانیم تمام تکالیف بندگان از جمله روزه که از جانب خداوند تشریع شده بر اساس مصالح و مفاسد تدوین شده است.
2. گرچه تمام فروعات و جزئیات احکام در قرآن نیامده هم چنان که کیفیت نماز و تعداد رکعات آن در قرآن بیان نشده، امّا در مورد روزه باید گفت که مقدار ماه و روز آن در قرآن به طور روشن بیان شده است:
الف. شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ ... فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ... ، ماه رمضان چنان ماهی است که در آن قرآن نازل شده ... پس آن که از شما این ماه را دریابد باید آن را روزه بدارد... [1]و می دانیم که یک ماه، 30 یا 29 روز است.
ب. وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ، بخورید و بیاشامید تا نمودار و جدا شود براى شما رشته سفید از رشته سیاه از فجر سپس روزه را تا شب به پایان رسانید.[2]
3. اما در مورد این که چرا در ادیان دیگر شرایط روزه راحت تر است باید گفت:
1-3: قانون گذار در تمام ادیان الاهی یکی است همان طور که بیان شد تشریع و وجوب احکام در تمام ادیان الاهی از جانب خداوند است.
2-3: با توجه به این که دین اسلام نسبت به ادیان گذشته، دین کامل و جامعی است؛ از این رو احکامش نسبت به احکام سایر ادیان تفاوت می کند که در این تفاوتها گاهی شاید تکلیف سخت تر و گاهی نیز آسان تر باشد که در هر حال تصمیم خداوند است.
3-3: گرچه شاید امروزه با توجه به تحریفاتی که در ادیان سابق به وجود آمده پیروان دیگر ادیان، عبادت روزه را با مقدار و شرایطی آسان تر برگزار می کنند، امّا بر اساس برخی منابع روایی، روزه اهل کتاب تا زمان پیامبر اسلام (ص) بیشتر از مسلمانان بوده است.
امام مجتبی (ع) نقل می کند که روزی یک نفر یهودی خدمت پیامبر اسلام (ص) رسید و مسایلی را پرسید که از جمله آن، این بود که چرا خداوند روزه را بر امّت تو سی روز قرار داد، اما در امت های دیگر بیشتر؟ ...[3]
این پرسش، پاسخ تفصیلی ندارد.
«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معناى شدت حرارت گرفته شده و به معناى سوزانيدن مى باشد. [1] چون در اين ماه گناهان انسان بخشيده مى شود، به اين ماه مبارك رمضان گفته اند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «انما سمى الرمضان لانه يرمض الذنوب; [2] ماه رمضان به اين نام خوانده شده است، زيرا گناهان را مى سوزاند.»
رمضان نام يكى از ماه هاى قمرى و تنها ماه قمرى است كه نامش در قرآن آمده است.
در اين ماه كتاب هاى آسمانى قرآن كريم، انجيل، تورات، صحف و زبور نازل شده است. [3]
اين ماه در روايات اسلامى ماه خدا و ميهمانى امت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در اين ماه در نهايت كرامت و مهربانى پذيرايى مى كند; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است، [4] هر كس همه اين ماه را روزه بگيرد بر خدا واجب است كه همه گناهانش را ببخشد، بقيه عمرش را تضمين كند و او را از تشنگى و عطش دردناك روز قيامت امان دهد.» [5]
اين ماه، در ميان مسلمانان از احترام، اهميت و جايگاه ويژه اى برخوردار و ماه سلوك روحى آنان است و مؤمنان با مقدمه سازى و فراهم كردن زمينه هاى معنوى در ماه هاى رجب و شعبان هر سال خود را براى ورود به اين ماه شريف و پربركت آماده مى كنند، و با حلول اين ماه با شور و اشتياق و دادن اطعام و افطارى به نيازمندان، شب زنده دارى و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه دارى و... روح و جان خود را از سرچشمه فيض الهى سيراب مى كنند.
گرچه ذكر تمام فضائل ماه مبارك رمضان از حوصله اين مقال خارج است; ولى پرداختن و ذكر برخى از فضائل آن از نظر قرآن و روايات اسلامى خالى از لطف نيست.
ماه مبارك رمضان به جهت نزول قرآن كريم در آن و ويژگى هاى منحصرى كه دارد در ميان ماه هاى سال قمرى برترين است; قرآن كريم مى فرمايد: «ماه رمضان ماهى است كه قرآن براى هدايت انسان ها در آن نازل شده است.» [6]
پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) درباره ماه رمضان مى فرمايد: «اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به شما روى آورد، ماهى كه نزد خدا از همه ماه ها برتر و روزهايش بر همه روزها و شب هايش بر همه شب ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهى است كه شما در آن به ميهمانى خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته ايد، نفس هاى شما در آن تسبيح و خوابتان در آن عبادات، عملتان در آن مقبول و دعايتان در آن مستجاب است.... بهترين ساعاتى است كه خداوند به بندگانش نظر رحمت مى كند... .» [7]
تمام كتب بزرگ آسمانى مانند: قرآن كريم، تورات، انجيل، زبور، صحف در اين ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «كل قرآن كريم در ماه رمضان به بيت المعمور نازل شد، سپس در مدت بيست سال بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و صحف ابراهيم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجيل در روز سيزدهم ماه رمضان و زبور در روز هيجدهم ماه رمضان نازل شد.» [8]
در ماه رمضان خداوند متعال توفيق روزه دارى را به بندگانش داده است; «پس هر كه ماه [رمضان] را درك كرد، بايد روزه بگيرد.» [9]
انسان افزون بر جنبه مادى و جسمى، داراى بُعد معنوى و روحى هم هست و هر كدام در رسيدن به كمال مطلوب خود، برنامه هاى ويژه را نياز دارند، يكى از برنامه ها براى تقويت و رشد بُعد معنوى، تقوا و پرهيزگارى است; يعنى اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوى رشد و پرورش دهد و به طهارت و كمال مطلوب برسد، بايد هواى نفس خود را مهار كند و موانع رشد را يكى پس از ديگرى بر دارد و خود را سرگرم لذت ها و شهوات جسمى نكند. يكى از اعمالى كه در اين راستا مؤثر و مفيد است روزه دارى است، قرآن كريم مى فرمايد: «... اى افرادى كه ايمان آورده ايد! روز بر شما نوشته شد، همان گونه كه بر پيشينيان از شما نوشته شده، تا پرهيزگار شويد.» [10]
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من مى دهم.» [12]
حضرت فاطمه(عليها السلام) مى فرمايد: «خداوند روزه را براى استوارى اخلاص، واجب فرمود.» [13]
امام على(عليه السلام) مى فرمايد: «روزه روده را باريك مى كند گوشت را مى ريزد و از گرماى سوزان دوزخ دور مى گرداند.» [14]
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «روزه سپرى در برابر آتش است.» [15]
روزه دارى روح و روان و قلب و دل و نيز جسم را آرامش داده و باعث سلامتى روح و تندرستى جسم مى شود.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «روزه بگيريد تا سالم بمانيد.»
باز مى فرمايد: «معده خانه تمام دردها و امساك [روزه] بالاترين داروهاست.» [16]
حضرت امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «روزه و حج آرام بخش دلهاست.» [17]
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسيله نمازها و زكات و حديث در روزه دارى روزه هاى واجب [رمضان] براى آرام كردن اعضا و جوارح آنان، خشوع ديدگانش و فروتنى جان هايشان و خضوع دلهايشان حفظ مى كنند.» [18]
امروزه در علم پزشكى و از نظر بهداشت و تندرستى نيز در جاى خود ثابت شده كه روزه دارى تأثيرهاى فراوانى بر آرامش روح و روان و سلامتى جسم و بدن دارد، دفع چربى هاى مزاحم، تنظيم فشار، قند خون، و... نمونه آن است. [19]
امام على(عليه السلام) به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: يا رسول الله! چه چيزى شيطان را از ما دور مى كند؟ پيامبرگرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود: روزه چهره او را سياه مى كند و صدقه پشت او را مى شكند.» [20]
بنابراين، روزه مانع نفوذ شيطان هاى جنى و انسى شده و وسوسه هاى آنان را خنثى مى كند.
انسان روزه دار در هنگام گرسنگى و تشنگى، فقرا و بينوايان را ياد مى كند و در نتيجه به كمك آن ها مى شتابد. حضرت امام حسن عسگرى(عليه السلام) درباره علت وجوب روزه مى فرمايد: «تا توانگر درد گرسنگى را بچشد و در نتيجه به نيازمند كمك كند.» [21]
حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره علت وجوب روزه مى فرمايد: «تا مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و به نيازمندى خود در آخرت پى ببرند و روزه دار بر اثر گرسنگى و تشنگى خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدين سبب مستحق ثواب شود،... روزه موجب خوددارى از شهوات است، نيز تا روزه در دنيا نصيحت گر آنان باشد و ايشان را در راه انجام تكاليفشان رام و ورزيده كند و راهنماى آنان در رسيدن به اجر باشد و به اندازه سختى، تشنگى و گرسنگى كه نيازمندان و مستمندان در دنيا مى چشند پى ببرند و در نتيجه، حقوقى كه خداوند در دارايى هايشان واجب فرموده است، به ايشان بپردازند... .» [22]
و... .
شب قدر از شب هايى كه برتر از هزار ماه است و فرشتگان در اين شب به اذن خدا فرود مى آيند و جميع مقدرات بندگان را در طول سال تعيين مى كنند [23] و وجود اين شب در اين ماه مبارك نعمت و موهبتى الهى بر امت پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) است و مقدرات يك سال انسان ها (حيات، مرگ، رزق و...) براساس لياقت ها و زمينه هايى كه خود آنها به وجود آورده اند تعيين مى شود و انسان در چنين شبى با تفكر و تدبر مى تواند به خود آيد و اعمال يك سال خود را ارزيابى كند و با فراهم آوردن زمينه مناسب بهترين سرنوشت را براى خود رقم زند. [24]
حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «تقدير مقدرات در شب نوزدهم و تحكيم آن در شب بيست و يكم و امضاء آن در شب بيست و سوم است.» [25]